راهش پایانی ندارد

رسیدن ماه محرم  رو به همه ی عزیزان تسلیت عرض می کنم!!!  

واقعا نمیدونم چی بنویسم که درحد اماممون باشه!!!! 

من یه متنی رو نوشتم که بهش میگن شعر سفید! شاید یک لحظه از کربلا رو هم نتونه توصیف 

کنه!!! 

دوستان میخوام اگه میشه بخونیدش و نظرتونو بهم بگین چون برام مهمه!!!! 

عاشورا 

ظهر ظهر عاشوراست 

دلم گرفته است این زمان 

خورشید را بی کینه 

بالای سرم میبینم 

اما همو نیز 

همی دارد اندوهی 

مثل من. 

ما شیعیان علی 

از پس چه می گرییم؟ 

از برای اماممان؟ 

و یا شاید نه 

از برای خودمان  

همان ماهایی 

که ۷ ساعت بعد از ظهر 

یادمان رفته همو را 

همان ماهایی که فقط 

ظهر عاشورا را میبینیم 

هنوز هم حسین داریم 

و چه زینب هایی که 

از برای اسلام میسوزند 

سجادهایی که در تب میسوزند 

و چه یزیدی ها که بسیارند 

همه ی ظهر ها عاشوراست 

در عاشورا جنگ بود 

هنوز هم 

در خیلی از ظهر های آن طرف تر 

عاشوراهایی هست 

کربلاهایی هست 

مادرانی که علی اصغرشان را دادند 

پدرانی که علی اکبرشان 

امام برای امر به معروف 

و نهی از منکر رفت 

تا از برای ما درس باشد 

درس عبرتی 

و حال آنکه خود ما 

امر به معروفی می کنیم 

که خود تا حال نکرده ایم 

کسی را از کاری نهی می کنیم 

که خودمان غافل از آن 

امام رفت چون پاک بود 

چون ما نیز کمی 

صیقل داده شویم 

هنوز هم دیر نشده 

چون 

همه ی ظهر ها عاشوراست